«من به جهان نگاه میکنم و دست به خلق اثر میزنم. »
این گفته هنرمند جوانی است که سالها مطالعه و تلاش خود را معطوف به ادراک خود و هستی پیرامونش کرده است؛ «پریچهرطیبی».
«طیبی» نقاشی است که پس از تحصیل در رشته طراحی پارچه و در حین تحصیل، به آموختن و مطالعه هنر نقاشی پرداخته است. سال ها جدیت و تمرکز در آموختن، مطالعه و تمرین منسجم او را به نقاشی بدل کرده که بیان خاص خودش را دارد. بیانی که به افکار و اندیشه او نزدیک است و از ورای روزمرگیهای جهان کنونی میآید، چراکه او همزمان بر پویش و مطالعه هنر نقاشی به مطالعه خویش و جهان پیرامونش پرداخته است. او می گوید:«خلق اثر رابطهای مستقیم بازندگی و دیدگاه فکری مولی دارد».
شناخت از خود بهعنوان بخش مهمی از جهان و پرداختن به جهانی ورای جهان قابلدیدن و نظم حاکم بر آن منتج به خلق آثاری شده که ورای جزییات از کلیتی منسجم و بیانی صریح برخوردارند. این همان نقطه اتصال اندیشه و آثار او به کلیتی عظیمتر است که خود او «کائنات» مینامد، است. بدون شک همین موضوع «دایره» را بهعنوان مایه و اصل فرم هایی قرار داده که او در آثارش به کار می برد.
دایره و فرمهای وابسته و یا تبدیلشدهی آن سمبلی از کائنات و جهان پیرامونم است و این دایره توان تغییر و تبدیل به فرمهای گوناگون و همنشینی با سایر عناصر مختلف و تبدیل به اندازههای مختلف را دارد. درعینحال برای بهتر بیان کردن محیط پیرامونم، از به افتهای گوناگون که در طبیعت وجود دارد و از لایههای مختلف حجم رنگ بهگونهای اغراقآمیز (فقط با دو تُن سیاهوسفید و تنالیتههای بین این دو) استفاده میکنم».
تضاد یکی از بنمایه های طبیعت و بینشهای فکری انسان در طول تاریخ است: روز و شب، خیر و شر، نیکی و بدی و … و این یکی دیگر از ویژگی های مهم آثار »پریچهر طیبی» است و او دایره را حامل این تضاد می داند: « در دایرهای مانند کرهی زمین، تضاد گاه باعث حیات و ادامهی نسل بشر و مخلوقات و گاه باعث از بین رفتن و انقراض میشود. تضاد در کائنات کارکردی دوپهلو دارد: هم منجر به زیست میشود و هم منجر به مرگ.»
«نور» عنصر مهم دیگر در آثار اوست که در تضاد با تاریکی بیانی روشنگر دارد و از نگرش هنرمند ناشی می شود: «نور برای من شاید حاکی از قانون و نگرشی است که دوست دارم بر جهان پیرامونم حاکم باشد. گاهی فرمها نورانی است و گاهی نور از لابهلای فضای اطراف فرمها در کار بیرون میزند؛ و این تنوعی است که ذهنم دوست دارد ببیند و در زندگیاش کند و نور دنیایی درونی است که برای مؤلف وجود دارد. در همین تنوع فرمی و بافتی، نوعی تضاد وجود دارد و به نظرم تضاد زیباترین مفهوم در طبیعت و کائنات است».
یکی از مهمترین تضادهای آثار «پریچهر طیبی» بهصورت سکون و پویایی نمود پیدا می کند. ذهن در مواجهه با آثارش با ترکیب و فرم های سیال و پویا و پرانرژی میل بهنوعی سکون و سکوت دارد که بتواند مانند مواجهه با هستی به لایههای زیرین و پنهان آن دست پیدا کند. بهنوعی باید گفت دیدن و پردازش آثارش شیوه ای از ادراک هستی را بیان می کند.
ادراک هستی از طریق هنر از فرایندی اندیشه مند گذر می کند و نیازمند گذر هنرمند از این فرایند است چرا که اثری که بر اساس تفکر و اندیشه مندی خالقش به وجود آمده باشد در بیننده احساس هیجان و احساس زدگی را به سکون و سکوتی اندیشه محور دعوت می کند. درواقع بیننده نه با «احساس» بلکه با «ادراک» خود با اثر مواجه میگردد. ادراک، فرآیندی است که انسان، با آن، پنداشت ها و برداشتهایی را که از محیط دارد را تنظیم و تفسیر میکنند و بهوسیلهی آن، به برداشتها، معنی میدهد. معمولاً، افراد از یک موضوع مورد ادراک، برداشتهای متفاوت دارند.شاید به همین دلیل است که مخاطبین برداشتهای متفاوتی از آثار او ارائه می دهند بهنحویکه به نظر می رسد هر بیننده را با توجه به بینش و تجربیات خودِ مخاطب تنها م یگذارد و به او اجازه می دهد در اثر کند و کاو کند، ببیند و به اصل برسد به اصلی که بیشک با توجه به منشأ واحد اذهان مخاطبین نتیجهای مشابه کند و کاو در هستی خویشتن دارد.
نویسنده: راهله پروانه