روزگاری بود؛
روزگار تلخ و تاری بود.
بخت ما چون روی بد خواهان ما تیره.
دشمنان برجان ما چیره.
زندگی سرد و سیه چون سنگ؛
روزِ بدنامی،
روزگار ننگ.
غیرت اندر بندهای بندگی پیچان؛
عشق در بیماری دلمردگی بیجان.
ترس بود و بالهای مرگ؛
کس نمیجنبید، چون بر شاخه برگ از برگ.
سنگر آزادگان خاموش؛
خیمهگاه دشمنان پرجوش
منم آرش
چنین آغاز کرد آن مرد با دشمن
منم آرش، سپاهی مردی آزاده،
به تنها تیر ترکش آزمون تلختان را
اینک آماده
(سیاوش کسرایی: آرش کمانگیر)
جشن تیرگان از بزرگترین و دیرینه ترین جشنهای باستانی ایران است. تیرگان را باید جشن آغاز تابستان دانست. هم در گاهشماری اوستایی و هم در گاهشماری هخامنشی، سال ایرانی از اعتدال بهاری میآغازید و چهارمین ماه سال همزمان با انقلاب تابستانی بود. یکم تیرماه برابر است با بلندترین روز و کوتاهترین شب سال. درست نقطه مقابل شب یلدا.
ماه تیر در گاهشماری هخامنشی گرماپدا نام داشت که به معنای پایِ گرما است.
اگر به نظریه کوچ و مهاجرت آریاییها از سرزمینهای شمالی به ایران باور داشته باشیم، پذیرفتنی خواهد بود که قومی ساکن در سرزمینی سردسیر و برفخیز، انقلاب تابستانی را گرامی بدارد. بر این اساس باید جشن تابستانه را میراث آریاییهایی دانست که از سرزمین سرد ایرانویچ آمده بودند. بنابر وندیداد و نوشتارهای کهن پهلوی، نیاکان ما زمستانی 10 ماهه را تحمل کرده بودند. تیرماه کنونی پایان زمستان 10 ماهه بوده است.
تیشتر، سیریوس یا ستاره شبانگاهی، پرنورترین ستاره آسمان شب است که در صورت فلکی کلب اکبر قرار دارد. امروزه نخستین طلوع بامدادی این ستاره در آغاز امرداد ماه است؛ اما در چندین هزار سال پیش در آغاز تابستان بوده و به همین دلیل نام این ستاره با نام ماه چهارم سال در گاهشماری ایرانی یکی شده است.
جشن تابستانه، جدیترین حضور خود را در بستر آیینی و دینی به نمایش گذاشت. یکی از مهمترین ایزدان کهن آریایی، تیشتر نام دارد. تیشتر ایزد باران است و دشمن دیوی به نام اپوش که خشکسالی به بار میآورد. سیزدهمین روز از ماه، چهارمین ماه از سال و ستاره سیریوس به افتخار همین ایزد گرانمایه، تیشتر نامگذاری شد.
جشن سیزدهبدر که نخستین روز گرامیداشت تیشتر در سال است، در دوران باستان نه برای نحس بودن عدد 13 که برای نیایش به درگاه ایزد باران شکل گرفته تا شاید سالی پرآب برای ایران به ارمغان آید. بنابر سنت، هرگاه نام روز و نام ماه یکسان میشد، ایرانیان به جشن مینشستند. روز تیشتر از ماه تیشتر یعنی صد و سومین روز سال که برابر با دهم تیرماه در گاهشمار کنونی ایران میباشد، برابر با جشن تیرگان است. ایرانیان در این روز دست نیاز به سوی آسمان بلند کرده و خواستار باران میشدند. اینکه چرا چهارمین ماه سال را به ایزد باران دادهاند، خود سبب بحث فراوان میان صاحبنظران بوده است. برخی چون ابراهیم پورداوود این مسئله را تجسمی شاعرانه در نظر گرفتهاند؛ اینکه گرمترین و خشکترین ماه سال به ایزد باران پیشکش شده. از سوی دیگر مهرداد بهار چنین میاندیشید که تیرماه شاید زمان طغیان رودخانه و بروز سیلاب در منطقهای بوده که اسطوره تیشتر در آنجا آفریده شده است.
در اوستا میخوانیم:
او دریا را به موج در آورد/ او دریا را به جنبش درآورد/او دریا را به خروش درآورد/ او دریا را به طغیان درآورد/ او دریا را به جوش درآورد/ او دریا را به تلاطم درآورد. او اپوش را از دریای فراخکرت دور میراند… تیشتر درخشان فرهمند، خروش شادکامی و رستگاری برآورد. خوشا به من، خوشا به شما ای آبها و گیاهها. خوشا به شما ای کشورها. جویهای شما بدون سدی به سوی محصول با دانههای درشت و چراگاه با دانههای ریز و به سوی گیتی روان گردد. چه گاه تیشتر فرهمند و درخشان به سوی ما برخواهد آمد؟ چه گاه چشمههای آب نیرومندتر از اسبها، روان خواهند شد؟
تیرگان در تاریخ
گویا در دوران پیروز، پادشاه ساسانی، پس از هفت سال خشکسالی، در تیرماه باران میبارد و خشکی پایان مییابد. این گونه رویدادهای بستر تاریخی، چنان بر ذهن ایرانی تأثیر گذاشت که حتی پس از اسلام انواع آیینهای درخواست باران در گوشاگوش ایران بزرگ ماندگار شد و خود را در غالب دین نوین، به شکل نماز باران نمایان کرد.
جشن آبریزگان یا آبپاشی در تیرگان که به گزارش گَردیزی و بیرونی در ایران انجام میشده و اکنون تنها در میان زرتشتیان باقی مانده است، از دیگر آیینهایی است که پیوند مستقیمی با تیشتر، ایزد باران دارد.
در بستر اسطورهشناسی ایرانی، تیرگان ما را بیش از ایزد تیشتر، به یاد داستان آرش کمانگیر میاندازد. همان پهلوان افسانهای که در زمان منوچهر، پادشاه پیشدادی، هنگامی که جنگهای ایران و توران با ناکامی ایران همراه بود، چنین قمار کرد که برای تعیین مرزهای ایران از بلندای البرز تیری بیافکند. تیر او با کمک ایزدان به ویژه وایو، ایزد باد، تا جیحون پیش رفت و ایران را پیروز و سربلند گرداند. آرش که جان خویش را در تیر نهاده بود، کشته شد و از آن زمان آرش و تیر او نمادی برای نگهبانی از مام میهن و مرزهای ایران بوده است. اگرچه در شاهنامه، گزارشی از این رویداد نیست؛ ولی حضور آن در تیریَشت اوستا با و در آثار دوران اسلامی چون تاریخ طبری، تاریخ بلعمی و آثارالباقیه بیرونی نشان از آن دارد که داستان تیر آرش کاملا مردمی و ریشهدار بوده است.
تیرگان در اسطوره
یگانه اشارهای است که در دفترهای باستانی ایران درباره زمان این رویداد آمده، کتاب پهلوی «ماه فروردین روز خرداد» است بنابر آن در ششم فروردین، منوچهر و آرش تیزتیر، سرزمین ایران را از افراسیاب پس گرفتند.
بنابر نظر پژوهشگران، تیر با تیشتر اساسا تفاوت داشته است. در اوستا ستاره و ایزد تیشتر، تیشتریَه خوانده شده و همزمان برای واژه تیر به معنای پیکان، تیگری آمده است. تیگری که معنای تیزرو میدهد بر روی مرکوری، نزدیکترین سیاره به خورشید و رود دجله نیز گذاشته شد. هنوز در زبانهای اروپایی دجله را تیگریس میخوانند. ولی نکتهای که باعث ادغام ستاره تیشتر با سیاره تیگری گشت، در خود اوستا نهفته است. در بند 37 تیریشت میخوانیم: «تیشتر، ستاره درخشان فرهمند را میستاییم که شتابان بدان سو گراید، تیز بدان سوی پرواز کند. تند به سوی دریای فراخکرت تازد، مانند آن تیر پرنده در هوا که آرش تیزتیر، تیزتیرترین آریایی افکند.»
همین کافی بود تا مردمان، زمان این رویداد را در تیر روز از تیرماه جای دهند و داستان را چنین تکمیل کنند که آرش در روز تیر از ماه تیر، تیر افکند و تیر او تا روز باد در هوا پرواز میکرد.
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش
کار صدها صد هزاران تیغه شمشیر کرد آرش (سیاوش کسرایی)
تیرگان در سنتهای محلی
اگرچه در سدههای اخیر تیرگان جایگاه بلند خود را به مرور در فرهنگ ایران از دست داد، ولی کاملا از میان نرفت. بنابر سفرنامههای اروپایی، در دوره صفوی جشن تیرگان یا جشن آبریزگان در زاینده رود در پیشگاه شاهان صفوی برگزار میشده است.
جشن تیرگان یا “تیرو جشن” همه ساله در فراهان در یکم تیر ماه در جای درست خود برگزار میشود؛ در مازندران جشن تیرگان با نام “تیرماه سیزدهشو” در شب سیزدهم آبان ماه برگزار میشود. که دلیلش بهم ریختگی گاهشمار محلی مازندران است. برگزاری جشنهایی اینچنین در سنگسر با نام “جشن تیر مُ ای سیزده” در تاریخ ۲۲ آبان و در مشهد اردهال با نام مراسم قالیشویان در مهر ماه نشان دیگری از مردمی بودن این جشن است که به دلیل انحرافات گاهشماری از تابستان به پاییز منتقل گشته است.
زرتشتیان هرساله در این زمان جشن شادیبخش آبریزگان و مراسم دینی گاهنبار مَیدیوشَهِم را به جای میآورند. در آغاز جشن بعد از خوردن شیرینی، دستبندی به نام «تیر و باد» که از ۷ ریسمان به ۷ رنگ متفاوت بافته شده است به دست میبندند و در باد روز، یعنی 9 روز بعد این بند را باز کرده و در جای بلندی مانند پشت بام به باد میسپارند تا آرزوها و خواستههایشان را به عنوان پیامرسان به همراه ببرد. این کار با خواندن شعر زیر انجام میشود: «تیر برو باد بیا غم برو شادی بیا محنت برو روزی بیا خوشه مرواری بیا»
تیرگان در میان برخی گروهها و انجمنها نیز گرامی داشته میشود. برای نمونه جشنواره فرهنگی هنری تیرگان تورنتو که از سال 2005 آغاز به کار کرده است، هر ساله پذیرای بیش از صد هزار نفر از ایرانیان خارج از کشور است. همچنین باید به جایزه ادبی تیرگان که در زمینه داستاننویسی فعالیت میکند، اشاره کرد.
به روایت ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه، تیرگان روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده است. بیرونی دلیلش را آن میداند که سیاره تیر را کاتب آسمانی میپنداشتهاند.
انقلاب تابستانی، نیایش و ستایش تیشتر ایزد باران یا داستان حماسی آرش کمانگیر همه و همه بهانهای بودهاند برای شادمانی و برای همدلی مردمان این پهنه بزرگ. برای مردمان ایران.
مبارک باد آن جامه که اندر رزم پوشندش
گوارا باد آن باده که اندر فتح نوشندش
شما را باده و جامه گوارا و مبارک باد
یارینامهها:
• پرویز رجبی :جشنهای ایرانی
• عسکر بهرامی :جشنهای ایرانیان
• مجتبی برزآبادی فراهانی: جشنهای تیرگان – آبپاشان – اول تابستان از آغاز تا امروز
• هاشم رضی: جشنهای آبهایی درباره آداب و رسوم ملی و دینی زرتشتیان
• ابراهیم پورداوود: یشتها جلد 1
• مهرداد بهار: از اسطوره تا تاریخ، گردآورنده و ویراستار: ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران: نشر چشمه
• گردیزی: تاریخ گردیزی. به تصحیح و مقابله عبدالحی حبیبی.
• ابوریحان بیرونی: آثار الباقیه، ترجمه اکبر داناسرشت